یانچشمه

وب فرهنگی تاریخی دیار یانچشمه و فریدن

یانچشمه

وب فرهنگی تاریخی دیار یانچشمه و فریدن

درباره بلاگ
یانچشمه

باسلام خدمت عزیزان همولایتی.متاسفانه بدلیل مشکلات عدیده سایت بلاگفا مجبور به انتقال سایت از mostafa331.blogfa.com شدیم.از این پس ما را در همین بلاگ دنبال نمایید.
باتشکر از همراهی شما .
ایمیل ما:
yancheshmesh@gmail.com

بایگانی
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۳

شکل گیری یانچشمه

در مورد شکل گیری این روستای پر ماجرا روایت های به نسبت متنوعی وجود دارد اماانچه که بیش تر مورد قبول عام است وبا رویدادهای تاریخی ان زمان منطبق است:

 

( یک نکته مهم که وجود دارد اینکه متاسفانه در طول تاریخ یانچشمه تاریخ نویسی نداشته که رویدادها بدون هیچ شبه ای به ثبت برسند بنابرین کل روایت های موجود براساس باورهای عمومی ومطالب دست نویس (نامعتبر) است. بنابرین کسی نیست که ادعا کند مطالب این وبلاگ کامل و بدون نقص است . در نهایت اگر در مورد مطلبی، نظرات شما با مطالب وبلاگ همخوانی ندارد در قسمت نظر دهی یاایمیل ، تاریخ مستند خود را ارایه کنید حتما اعمال خواهد شد تا انشاللله به یک تاریخ منسجم، مستند موثقی دست یابیم(

ونکته ی دیگر اینکه

طبیعتا تاخر یا تقدم ورود، اصالت یا قومیت پیشین خاندانی هیچگونه حس برتری ایجاب نخواهد کرد درحال حاضر تنها اصالتی که داریم اصالت یانچشمه ای ماست وبس.

اولین روایت مربوط میشود به  سالهای پیش از سده ی   ۱۱۰۰ (ه ش(که ادعا میشود فردی به نام شکراله بن صفا (جد شکراللهی ها) ازروستای نافچ واقع در استان چهارمحال وبختیاری به منطقه کنونی یانچشمه مهاجرت می کنددر ان زمان روستای به نام یانچشمه وجود نداشته بلکه در نزدیکی های ان  دهستانی ابادی به نام سوران وجودداشته(  که بقایای ان هنوزنیز وجود دارد)  این دهستان اباد وپرجمعیت را حاکم یا خان زور گو اداره می کرده ومردمان سوارن بدلیل به ستوه امدن از همین زور گویی ها تصمیم به ترک سوران می کنند عده ای از مردمان سوران به شکراله ملحق شده و جمعیت یانچشمه تازه شکل گرفته افزایش می یابد تا مقارن با سال ۱۱۰۲ (ه.ش)که شاه سلطان حسین اخرین شاه سلسله صفوی بر ایران حکومت می کرد ایران با حمله غافلگیرانه افغان ها مواجه می شودبا توجه به قرار داشتن شهر اصفهان بعنوان مرکزیت دودمان صفوی محمود افغان با لشکری عظیم راه پایتخت را در پیش می گیرند که از بد حادثه منطقه یانچشمه وسوران نیز یکی از مسیر هایپیشروی افغان ها به اصفهان می شود. خان سوران با شنیدن خبر پیشروی افغان ها از سوران به روستاهای اطراف فرار میکند ودراین حمله ی وحشیانه مردم سوران قتل عام میشوندوتنها تعدادی از انهاکه درباروی شهر پناه گرفته بودندباقی می مانندکه انها نیز به یانچشمه میروندزیراکه یانچشمه از این حمله به لطف مردمان دلیرش( از جمله شکراله و فرزندانش) کمترین خسارت رادیده بود مردمان بازمانده از ده های مجاور مثل بو علی نیز به یانچشمه ملحق می شوند.

همچنین در همین سالها)پیش از حمله ی افغان ها( شاخه ای ازایل بزرگ قشقایی ها بانام ایل باهارلو(معروف به گله داران)نیز باتوجه به مناسب بودن مرتع برای دام هایشان تصمیم به ساکن شدن در این منطقه می گیرند . به این ترتیب اقوام جدید تری ساکن یانچشمه می گردند.روند مهاجر پذیری یانچشمه تا اواخر سده ی 1300ادامه داشته اما به صورت های پراکنده تر.

ریشه نام یانچشمه:

معنای تحت الفظی  یانچشمه در زبان ترکی  به معنای کنار چشمه می باشداما با وجود اینکه روستا در کنار چشمه های زیادی قرار داشت  ایچنین نتیجه نمیشود که این نام برگرفته از این موضوع باشد. بلکه نام کنونی درواقع معرب شده نام یاغچشمه میباشد. علت ان هم وجود روغن های با کیفیت ان زمانت در این منطقه می باشد. که در گذر زمان این نام از یاغچشمه به یانچشمه تغییر میابد.

کشاورزی ،دامپروری وصنعت یانچشمه قدیم

اوج کشاورزی ودامپروری بعد از مدت کوتاهی پس از اسکان اهالی صورت می گیرد وبزودی یانچشمه از قطب های تولیدات محصولات کشاورزی ودامپروری استان اصفهان می گردد.طبق امار هایی  ،هر خانواده میانگین صاحب ۳۰۰راس دام بوده اند.ومحصولاتی که به نجف اباد وخمینی شهر واصفهان صادر می گردید موید این هستند وباوجود همین مشغله های کشاورزی اهالی کمتر فرصت به به انجام کارهای صنعتگری وبازاری می کردند بنابرین مهاجرین جدید که فاقد زمین ودام بودند به صنعتگری توسط اهالی تشویق میشوند وبه این ترتیب تاقبل از سال ۱۳۴۹یازده مغازه رنگرزی ۵مغازه مربوط به صنعت مسگری و۱۰باب مغازه نجاری ودرود گری ۸مغازه گیوه دوزی و۷مغازه اهنگری و۷۰مغازه مربوط به خواروبار و... تاسیس میشود همچنین وجود ۵مسجد به سبک معماری صفوی ۳باب حمام ۴میدان تجمع ویک کارخانه روغن کشی حکایت از وسعت یانچشمه قدیم می کنندکه تاحدودی از امکانات شهرهای ان زمان برخوردار بوده است.

حوادث مهم یانچشمه تا قبل از سال ۱۳۴۹

مشکلات ناامنی

در طول  این دو سه قرن ،سالهای پر حادثه وپر خاطره ای برای اهالی بود. اهالی که با اتحاد ویکدلی بی نظیر مردمانش به راحتی بر بسیاری از مسایل فایق می امدند.اما از چالش برانگیز ترین مسایل از پایان سلسله صفوی تا اغاز حکومت پهلوی  در سرتاسر ایران مسله امنیت بود .که یانچشمه ما هم از این مسله مستثنی نبود وسالهای نامنی را در کنار هجوم بی امان سارقان وراهزنان می گذراند اما دلاور مردمان یانچشمه هم بیکار نبودند در این مورد افرادی مسئولیت تامین امنیت را بر عهده داشتند در طول این دویست سال مسیولیت این امر ابتدا با ابتدا حاج صادق وبعدهابه ترتیب زمانی  با حاج مهدی ،محمد باقر ،مشهدی علی وحاج عجم (همگی از خاندان شکراللهی ها) بوده است که تا اغاز حکومت پهلوی که امنیت وثبات در جامعه حاکم می شود ادامه داشته است.

منازعه بااعراب

اعراب ساکن خراسان که خود از مهاجران وغیر بومیان خراسان بودندودر عهد عباسیان در خراسان حکومت  می کردند در زمان شاه سلیمان صفوی عده ای از انها به فریدن تبعید می گردند .عده ای در اطراف دامنه وروستاهایی نظیر اشجرد ساکن می شوند وعده ای هم که در اطراف روستای گنجیگاه اطراف یانچشمه میشوند پس از مدتی در اثر درگیری یکی از اهالی گنجیگاه به نام قاعد با اعراب به فردی از انان به قتل می رسد واین امر با  وساطت بزرگان یانچشمه در قبال اعطای مقداری پول وزمین به اعراب خاتمه میابد .وپس از مدتی اعراب مدعی دیگر املاک یانچشمه می گردن که پس از مدتی این مساله بعنوان بحران بسیار جدی تا حدی که برخی از اهالی تصمیم به ترک یانچشمه می کنند.اما با پیگری ها در سطح استانی و کشوری حاج صادق بن صفا این مساله ختم به خیر می شود.

وقایع روستای یانچشمه از سال 42 الی 1349

سال 1349را میتوان فصل جدیدی از زندگی برای اهالی دانست. فصل ماندن وادامه دادن ...فصل دل کندن ..دورانی که هروزو با بابالاتر امدن اب زمان برای ترک روستا تنگ تروتنگتر میگردید.

از سال 1342 که برنامه احداث سد زاینده‌رود (سد شاه‌عباس کبیر) بر روی رودخانه زاینده‌رود شروع و در سال 1349 هـ .ش، آبگیری صورت گرفت تغییر و تحول و مهاجرت‌ها و سر درگمی‌ و بلاتکلیفی دامنگیر اهالی گردیده بود، عده‌ای که دارای املاکی نبودند شروع به مهاجرت به شهرستان‌ها و خرید مسکن منزل و در تکاپوی شغل در شهرستان‌ها گردیدند و عده‌ عمده‌ای سردرگم و پریشان‌ حال در تقلای یافتن جا و مکان مناسب برای زندگی بهتر و گریز از آوارگی بودند که در این راستا از طرف مسئولین کشور پیشنهاد اسکان در دشت میشان خوزستان به طور دسته‌جمعی داده شد که به جای فروش اماکن و مساکن و مزارع و املاک به سازمان آب منطقه‌ای اصفهان مسئولین وزارت نیرو در دشت میشان شهرکی جهت اسکان و برای کشاورزان زمین کشت و اصناف شغل فراخور حال، تفویض گردد.

اما با اعزام کارشناسان محلی به استان خوزستان و مناطق پیشنهادی آب و هوای دشت میشان را مغایر طبیعت فریدن و رشد تکامل یافته اهالی تشخیص و مورد موافقت اهالی نشد و در نهایت املاک و مستقلات و غیره اهالی با قیمت نازل توسط کارشناسان وزارت نیرو و کارشناسان محلی خریداری و در اختیار اهالی واقع و هر کسی در تعیین سرنوشت و فرار از غرق شدن به هر طرف و جانب متواری شدند.

در سال 1348 آب در پشت سد انداخته شد و در سال 1349 اهالی به تدریج شروع به کوچ نمودند و به علت نداشتن مدیر و سرپرست و عدم اتحاد هر خانواده که افراد و خانوارهای مرتبط همساز و همراه گردیده وبه یک محل مورد علاقه کوچ نمودند، از طرفی ارامنه ساکن در روستاهای فریدن بالا که به ارمنستان کوچ می‌نمودند املاک و مساکن خود را به معرض فروش گذاشتند بدین‌جهت ساکنین مناطق حوضچه سد علی‌الخصوص یانچشمه و بابادگان که علاقه به کشاورزی داشتند به روستاهای ارامنه کوچ و با خرید منازل و مزارع ارامنه به فراخور حال و توانایی و مکنت و غیره اسکان گرفته و مشغول گردیدند.

عده‌ای هم که علاقه به کشاورزی نداشتند و یا صنعتگر و یا حرفه خاصی داشتند بیشتر به شهرستان‌های نجف‌آباد، اصفهان، تهران و خوزستان کوچ و با تهیه منزل ساکن شدند.

در این میان عده‌ای هم که حاضر به مهاجرت به غیر از وطن خود نبودند در یک نقطه از اراضی که هم‌جوار مزرعه هلیله علیا بود از طریق آبادانی مسکن شهرکی انتتخاب و پلاک‌بندی و به هر شخص و یا خانواده‌ای زمینی جهت احداث یک واحد مسکونی واگذار گردید و شروع به ساختمان‌سازی و اسکان در شهرک گردیدند.

اما چون در روستای جدید یانچشمه معروف به "نقشه" زمینه ایجاد شغل و درآمد نبود و وعده و وعید مسئولین کشور مبنی بر ایجاد زمینه اشتغال اعم از پمپاژ آب از حوضچه سد برای احیای کشاورزی مغزوق در حوضچه سد و احداث کارخانه‌های تولیدی و غیره برای اشتغال انجام نشد و یا نمی‌شد و در نهایت نقدینه دریافتی در قبال منازل و املاک مغروق به ته کیسه می‌رسید و بعضی‌ها مجبور به کوچ به شهرستان‌ها گردیده و خسارات ساختمان متحمله را در روستای جدید به مرور رها و آواره شهرستان‌ها و اختیار اسکان در نقاط مختلف کشور شدند.

بلافاصله با اجرای نقشه شهرسازی در اراضی یانچشمه اقدامات ذیل صورت گرفت:

در یانچشمه جدید دو باب مسجد بنا و دو حلقه چاه آب‌ آشامیدنی حفر شده مورد بهره‌برداری قرار گرفت و دو مدرسه ابتدایی که یک باب آن دخترانه و یک باب آن پسرانه،‌ دو باب حمام عمومی و در سال 1358 دو باب مدرسه راهنمایی پسرانه و دخترانه تأسیس گردید و در سال 1354 خانه بهداشت و بعد بهداری دایر شد و در سال 1372 دبیرستان پسرانه وحدت افتتاح و در سال 1381 دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی راه‌اندازی شد.

مصطفی شکراللهی

در مورد محل این عکس، روستای غرغن و خویگان(بالا) مطرح هستن 

مصطفی شکراللهی


عکس مربوط به اتمام سازه زاینده رود (شاه عباس).مشاورین این طرح از کشور فرانسه بودند.


مراسم تعزیه خوانی سال 1342

اهالی و اولین وسیله نقلیه مربوط به کامیون معروف نصرالله خان ر محله بالای یانچشمه ودر

کنار مغازه های مرحوم الیاس واسداله مداح تصویر مرحوم حاجی شیخ.

عکس دسته جمعی اهالی حدود سالهای 1343

روند آماده سازی سد زاینده رود به دست مهندسین ایرانی وفرانسوی حدود سال 1345

تصویر دانش اموزان روستا در بارش سنگین برف

تعزیه خوانی هلیله درویش خوانی(مرحوم سید علی سورانی) وشمرخوان(مرحوم بهرام شکراللهی)

تصویر خاطر انگیز امامزاده سید بهاالدین محمد

نمایندگان منطقه فریدن در میدان امام اصفهان (نفر اول از سمت راست تصویر مرحوم

حاجی دادخواه(عبداوهاب شکراللهی)

بزرگرمرد فرهیخته یانچشمه دکترمحمد جم

مصطفی شکراللهی
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۲:۰۴

یانچشمه امروز

امروزه روستای یانچشمه با 564 خانوار و 2200 نفر جمعیت از روستاهای پرجمعیت استان و در فاصله 35 کیلومتری مرکز چهارمحال و بختیاری قرار دارد .از جنوب با  بن، لار وشیخ شبان از شمال و شمال غربی رودخانه وتاسیسات سد. از غرب به حیدری وجمالو  .واز شرق باروستاهای درکان ،قوچان وقراقوش همسایه است. چندان دور از ذهن نیست که در اینده نزدیک به بخش تبدیل گردد بازهم بامطالعه تاریخ حسرت خواهیم خورد چراکه این روستا در کمتر از یک قرن پیش با جمعیت و وسعتی بیشتر ازانروز مرکز کنونی چهار محال بختیاری (شهرکرد) بوده این روستا باجای دادن اقوام مختلف با چندین حمام ومدرسه ومسجد روایتگر کوتاهی هایی ازجانب مردمان و یا شاید روزگار که مانعی برای رشدان گردید.

البته تاسیس سدشاه عباس کبیر(زاینده رود) چندان عامل کم اهمیتی در عدم رشداین روستا نبوده این سد قوسی بتنی که در سال ۱۴۴۲تاسیس گردید از لحاظ وسعت پروژه از بزرگترین پروژه های ان دوره وحتی اکنون به حساب می اید وبه که حیات شهر اصفهان ودیگر شهر ها وروستاهایی که در مسیر این رودخانه  قرار دارندمرهون این سد ورودخانه هستند اما همه چیز به این خوشی تمام نمی شود اوارگی مردمان چند روستا از جمله همین یانچشمه ما فرصت رشداین روستارا برای میزبانی مرکزیت استان چهار محال وبختیاری را گرفت.

درحال حاضر اقداماتی برای ابادی صورت گرفته طرح هایی مثل احداث شهرک در کنار روستا وطرح های درخت کاری با ابیاری قطره ای و اقدامات سازنده دیگر اماکافی به نظر نمی رسند.

 قرار گرفتن شهرک ویلایی شیدا در کنار روستا می تواند تبعات خوبی داشته باشد از جمله بیکاری ایکه

 گریبان گیر اهالی شده را تاحدی کاهش دهد وهمچنین حضور توریست ها ازسوی دیگر میتواند تاثیر زیادی در ابادی روستا داشته باشد.

اماامروزه یانچشمه بامعضلی جدید روبرو شده وان منازعه بین افراد زمین خوار سود جوبا صاحبان ملک بوده افرادی که به بهانه های واهی اداعای مالکیت ملک وزمین هایی که متعلق به ساکنان فعلی یانچشمه ویا افرادی که بعداز تاسیس سد زمین های خود را رها کرده وبه مناطق دیگر کوچ نمودندبوده است.

عدم وجود سند مالکیت قاطع برای صاحبان ملک با توجه به شرایط ان زمان باعث اینگونه سود جویی ها شده مردم یانچشمه مخصوصا ریش سفید ها که اطلاعاتی در مورد صاحبان ملک ان زمان داشتند میتوانند مانع سود جویی این زمین خواران منفعت طلب شوند که با نهایت بی شرمی زمینی که افراد انرا با سختی بدست اوردند از چنگ انان دراورند.

شغل ومحصولات کشاورزی

در حال حاضر شغل اکثریت اهالی کشاورزی دامپروری و ماهیگیری و عده ای در کارهای سازمانی وتاسیسات اطراف یانچشمه مشغول به کار هستند.

 ترکیبات خاک اراضی زمین های شیستی  ،رسی ،اهکی وگچی بوده  وبرای کشت محصولات باغی وزراعی ایده ال نبوده اما به سمت شمال وشمال غرب با خاک مرغوب تری مواجه می شویم که قابلیت کشت انواع محصولات (البته با توجه به شرایط اب وهوایی منطقه)را برخوردار است.

محصولات زراعی شامل گندم ،جوارزن ،سیب زمینی ،هویج ،چغندر . صیفی جات شامل هندوانه ،خربزه وخیار.حبوبات شامل نخود لوبیا عدس وماش ومحصولات باغی:انگورهلو،زرد الو،سیب ،والوچه


زمین خواری بزرگترین معضل یانچشمه امروز

اماامروزه یانچشمه با معضلی روبرو شده وان منازعه بین افراد زمین خوار سود جوبا صاحبان ملک بوده افرادی که به بهانه های واهی اداعای مالکیت ملک وزمین هایی که متعلق به ساکنان فعلی یانچشمه ویا افرادی که بعداز تاسیس سد زمین های خود را رها کرده وبه مناطق دیگر کوچ نمودندبوده است.

عدم وجود سند مالکیت قاطع برای صاحبان ملک با توجه به شرایط ان زمان باعث اینگونه سود جویی ها شده مردم یانچشمه مخصوصا ریش سفید ها که اطلاعاتی در مورد صاحبان ملک ان زمان داشتند میتوانند مانع سود جویی این زمین خواران منفعت طلب شوند که با نهایت بی شرمی زمینی که افراد انرا با سختی بدست اوردند از چنگ انان دراورند.

 اکثریت این مالباختگان کسانی هستند که به دلیل فقر و بیکاری به شهرها وروستاهای اطراف مهاجرت کردند وهمچنان در زندگی سختی بسر میبرند. ولی متاسفانه عده ای از همشهریان که به این کار میپردازند اینگونه با وجدان خود کنار می ایند که این حق ماست چه بسا این نوعی فریب دادن وجدان است وغافل از انند که پروردگار حسابگری دقیق است:

«و اموال یتیمان را به آن ها دهیدو ثروت آنها را با اموال خود نخورید که این کار گناهى بزرگ است.» (نساء،)

شایسته است که اموال پاکمان را که با هزاران زحمت و مشقت انرا بدست اورده ایم الوده نسازیم.

امایک سوال: اصالتا اهل کجایی!؟ 

سوالی که جواب دادن به ان برای بسیاری از ماها ممکن است دشوار باشد البته نه بخاطر اینکه از هویت واقعی خود گریزانیم برعکس همواره به هویت واصالت واقعی خود افتخار میکنیم .

علت این موضوع میتواند مهاجرت های پی در پی ،چه در شکراللهی ها وچه در سایر فامیل های یانچشمه مخصوصا اینکه چند مهاجرت دیگر نیزپس از ساکن شدن انها در یانچشمه صورت گرفته باشد. بخصوص اینکه ترکیب نژادی مردمان یانچشمه از این هم پیچیده تر می شود یعنی شکرالهی ها،بهارلویی ها،سورانی ها ،عظیمی ها تنها مهاجران وساکنین یانچشمه نمی باشند بلکه مردمان دیگر از سایر قومیت ها واز محل های دیگر مانند کرون ،اقلید فارس ،روستاهای دیگر اطراف استان اصفهان وچهار محال بختیاری نیز ساکن یانچشمه می شوند به گونه ای که جمعیت انها با چهار فامیل اصلی برابر ویا حتی از برخی ازاین فامیل ها بیشتر است .اما سوالی که پیش می ایداین است که چرا همچنان جمعیت یانچشمه مبتنی بر این چهار فامیل اصلی می باشد؟

دلیل این موضوع میتواند تمایل مهاجرین به استفاده از فامیل های اصلی یانچشمه باشد به گونه ای که مبینیم اکثریت مهاجرین به دلایلی ،نام خانوادگی شکرالهی را برای خود بر می گزینند.

افتخار نسبت به هویت واقعی

باوجودهمه ی این قضایا ورویدادها همه مردمان یانچشمه همواره اصالت خود را به مردمانی با غیرت ، شجاع ودلاور ترک نسبت داده و همواره به ان افتخار میکنند اصالتی که سالها با ان انس الفت داشته اند وهیچگاه حاضر نخواهند بود انرا انکار ویا کتمان کنند بلکه همواره نسبت به ان افتخار می کنند..


مصطفی شکراللهی

درپست قبلی به معرفی چهار خانواده اصلی یانچشمه پرداختیم.

بعلت روند مهاجر پذیری یانچشمه تنها این  چهار خاندان جمعیت یانچشمه را تشکیل نمیداند بلکه روستا مهمانواز ما تا قبل از سال 1340 پذیراومیزبان هموطنانی بود که از روستاهای گوشه وکنار استان های چهارمحال، اصفهان و حتی همدان و فارس به این منطقه نقل مکان میکردند.

لذا ذیلاً زبان اقوام و خانواده همه واردین و متحدین را به طور اختصار بیان می‌کنیم:


بهارلو:

ترک، ترکمان، از ریشه ترک، ترکستان، اغوز.

سورانیها:

ترک، ترکمان شهر سوران و عبداله‌آباد.

شکرالهی‌ها: 

فارس از اهالی نافچ چهارمحال.

 عظیمی:

به دو تیره تقسیم می‌شود:

الف) عظیم بن غفار (لر و قول محلی کرد).

 ب) عظیمی خدارحم (بختیاری و به قول محلی کرد)

 

 نقدعلی و حسن ملک‌لو:

از ترک‌زبان اهالی بوعلی (باباعلی) می‌باشند در اثر ویرانی روستای بوعلی بر اثر هجوم قوم افغان مدتی که بازماندگان در بوعلی زندگی داشته‌اند دقیقاً مشخص نیست. املاک اشان شامل مزارع گشنیز جان، زینت علی، بوعلی، نقاره، نیمچی و داشکسن می‌بوده که مزارع گشنیزجان و زینت‌علی را قبل از ورود به یانچشمه به چادگانی‌ها می‌فروشند.

این خانواده‌ها به علت ناامنی در ادوار سلسله‌های افشاریه و زندیه و قاجارمجبور به کوچ و اتحاد با ساکنین نوپا یان چشمه می‌گردند.

و طبق نقل‌قولها و انتقال اخبار سینه‌به‌سینه حسن ملک‌لوها با نقدعلی‌ها حدوداً در یک زمان حدود سالیان 1200 -1119) قمری به پاتچشمه وارد و جزء اتحادیه‌ طایفه‌شکرالهی‌ها واقع می‌گردند.

بازماندگان حسن ملک‌لوها شامل خانواده‌های احمدبن حاج حسن، روح‌الامین، محمدرحیم و رمضان و غیره....

 طایفه نقدعلی ها نقدعلی بن محمدحسین همراه آقا حسن ملک‌لو پدربزرگ اولاد معروف به حسن ملک‌لوها از بازماندگان روستای بوعلی از توابع سوران به مرکزیت سوران هستند.نقدعلی ها بعدها بعنوان زیر مجموعه ای از ایل بهارلو قرار میگیرند.

 قائدی‌ها:

ترک از روستای گنجیگاه.قائدی‌ها که در صدور شناسنامه جز طایفه سورانی گردیده و همیشه با طایفه سورانی متحد بوده اصل آنها از اهالی حاشیه زاینده‌رود (گنجیگاه) می‌باشد. که در عهد و زندگی حاج صادق بن شکراله حدود سالیان 1200 ه ق به یان چشمه  وارد گردیده است.

علی‌مدد کرد:

(بختیاری و لری)، به قولی محلی کرد.

اولین نفر از طایفه علی‌مدد کرد که به یانچشمه وارد شده بود شخصی به نام علی‌مدد کرد است که از اهالی حدود زرگران و یا میدانک فریدن در حدود سالیان 40- 1220 به یانچشمه آمده و در ظل حاج هاشم بهارلی از طایفه بهارلویی‌ قرار می‌گیرد و با دختر حاج هاشم(از طایفه بهارلویی ها) ازدواج و جزء طایفه بهارلویی قرار گرفته و به تدریج دارای ملک و املاک و جزء مالکین واقع، و تا به حال با همه ساکنین و اهالی یانچشمه با صلح و صفا و یکرنگی با سازگاری گذران نموده‌اند.

سادات:

نسل سید باقر و سیدکربلایی علی از اهالی شیخ‌شبان، زبان محلی شیخ‌شبان.

حسین تات‌ها:

ملاحسین‌ها، حاج‌ سیدی‌ها، سیدطالب‌ها، پرویز لوها، استاد حیدری‌ها و سیدعلی‌ها همه

فارسی زبان، از بخش نجف‌آبادو برزان و غیره آمده و زبان ترک را در محل انتخاب کردند.

سیدهاشم‌ها و سیدطالب‌ها و علمدارها:

به وسیله طایفه بهارلوها بعدها از اقلید فارس آمده‌اند.

یعقوبی‌ها و جلالی‌ها: 

مهاجر و فارس زبان.

تیره جلالی‌ها که از مناطق بختیاری وارد و جزء اتحادیه‌ طایفه‌ شکرالهی شده و در صدور شناسنامه هم شکرالهی می‌باشند. مانند خانواده‌های حاج جعفرقلی، حاج صفرعلی، حسنعلی بن مختار، یداله، عبداله، یداله عاشق و سهراب جلالی و صفرآقا و غیره ..... می‌باشند.

و عده‌ای از کاسب‌ها هم که متحد طایفه شکرالهی بوده در صدور شناسنامه شکرالهی شده اند.

مصطفی شکراللهی
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۸

فامیل های ساکن در یانچشمه

تاریخچه نام خانوادگی:

 در ایران، انتخاب نام خانوادگی به شکل امروزین آن از سالهای انقلاب مشروطیت در میان قشر روشنفکر جامعه معمول شد. با پایان جنگ جهانی در زمان رضا شاه  و در سال ۱۳۰۴ لوایحی به تصویب مجلس شورای ملی رسید که بر اساس آن استفاده از القاب گذشته منسوخ و انتخاب نام خانوادگی برای کلیه اتباع ایران اجباری گردید.

نام‌های خانوادگی ممکن است دارای پسوند، میانوند، پیشوند و یا فاقد آن باشند. با اینحال اغلب نام‌های خانوادگی معمولاً نسبی بوده و فرد یا فامیل را به یک فرد مهم (محمدی، ...)، به یکی از اجداد (شکراللهی،عظیمی، ...)، به یک محل (سورانی، شیرازی، ...)، به یک شغل یا حرفه( پزشکزاد، ....)، به یک دودمان(هاشمی،بهارلویی، ....)، به یک ویژگی بدنی (خوش چهره، ....)یا فیزیکی (قهرمان، ...) نسبت می‌دهند.


سورانی ها

بر مبنای انچه تاکنون نقل شده این است که نام خانوادگی سورانی برگرفته از دهستان سوران است .وهمانطوری که گفته شد سوران دهستان ابادی در نزدیکی یانچشمه کنونی بوده وپس از نابودی ان بوسیله ی افغان ها افراد بازمانده ای که ریشه خودشان ویا پدرانشان به سوران بر میگشت نام خانوادگی سورانی را برای خود برگزیدند. سورانی ها به زبان ترکی تکلم میکنند زبان ترکی ازنوع قشقایی که در اصل زبان اصلی خودشان بوده است. اما به احتمال زیاد اصالت سورانی ها مربوط است به بخشی از طوایف قزلباش هایی که در زمان شاه سلیمان در فریدن سکنی گزیدند . این طوایف عبارت بودند از طوایف اینان لو، بیات و شاملو که در چادگان نیز سکونت گزیدند. 

 

سورانی ها نسبت به سه طایفه ی دیگر یانچشمه جز اولین کسانی بودند که در منطقه ی یانچشمه ساکن شدن اما محل دقیق سکونت انها سوران بوده است.

تا قبل از احداث سد زاینده رود سورانی ها در یانچشمه(قدیم) ساکن بودند اما پس  از  احداث سد

عده ای در یانچشمه جدیدساکن شدند وعده ای دیگر به شهر ها وروستاهای مجاورمثل نجف اباد و روستاهای فریدن مثل خویگان و..مهاجرت کردند.

*بر طبق یکسری از شواهد وظواهر ارتباط سورانی های یانچشمه

با کردهای سورانی نباید بی ربط باشد، در حال حاظر کردهای سورانی از بزرگترین طوایف کرد میباشند.

منقول است در اواخر حکومت صفویان عده ای از کردهای غرب)از شاخه سورانی( به محلی در حوالی یانچشمه کنونی نقل مکان کرده و به حسب اصالت خود منطقه جدید مورد سکونت خود را سوران نامگذاری میکنند.

عظیمی ها

 نام خانوادگی عظیم برگرفته ازجدشان عظیم می باشدزبان کنونی عظیمی ها مانند سایر فامیل ها ترکی میباشد اما در اصل زبان انها زبانی غیر از ترکی بوده که به تدریج زبان ترکی جایگزین ان می گردد. 

درمورد عظیمی های یانچشمه دو روایت مختلف وجود دارد:                                                            

۱-اینکه هنگامیکه شکراله  (جدشکراللهی ها) دریانچشمه ساکن می شودبرادر کوچکترش به نام عظیم نیز پس از مدتی به او ملحق میشودکه با پذیرش این روایت عظیمی ها از قومیت فارس وازصفاهستند.                                                                                                           

۲-عظیم از طایفه ای ازلران بختیاری بوده که در فاصله ی کمی بعد از شکراله در یانچشمه                    ساکن می شوداقای امیر بهارلویی در کتاب خودبا توجه به شباهت عظیمی هابه بختیاری هااین روایت را قوی تر می داند.

ریاست طایفه عظیمی‌ها از اول تا احداث سد زاینده‌رود به ترتیب با حاج یوسف حاج ربیع بیگ، احمدقلی بیگ، حاج عباس، حاج علی بیگ، حاج محمدحسین بیگ، محمدتقی بیگ و حاج حبیب‌اله بیگ بوده است.

بهارلویی ها

نام خانوادگی بهارلویی بر گرفته از شهری به نام بهار واقع در همدان می باشد.این قوم دارای تاربخچه پیچیده وپر ماجراست ودرطول تاریخ ابتدا از منطقه ترکستان از جمله ایلات قراقویونلویی بودندکه ابتدا در شام سوریه وبخشی از ترکیه ساکن میشوند .

 در سال ۸۰۰ هجری که امیرتیمور گورکانی آسیای صغیر و شام را به تصرف درآورد، هفت ایل بزرگ را به نواحی مختلف ایران کوچاند. در این بین، ایل بهارلو  مرغزار بهار (شهربهار) را ییلاق خود قرار دادند.وبه تدریج در ان ساکن شدند.

بعلت نبود چراگاه مناسب در اثرشدت سرما برای چرای دامهای خودبه استان فارس کوچ می کنند.

بین شمال وجنوب فارس ییلاق و قشلاق انها بوده است اما به نظر می رسد منطقه فریدن ودر نتیجه یانچشمه یکی از مناطق ییلاقی انها بوده است که روزی باتوجه به شرایط مناسب ان تصمیم ساکن شدن در انرا می گیرند .در کل  اصالت انها به قشقایی های استان فارس بر میگردد.طبیعتا زبان انها ترکی واز نوع قشقایی می باشد.ابا ان سخت کوشی وشجاعت ذاتی که درانها وجود داشت اقدامات زیادی برای ابادی یانچشمه انجام می دهند.


شکراللهی ها

در دوره رضا خان به دلیل اجرای طرح صدور شناسنامه افرادی در یانچشمه که هفتمین جدشان مربوط به شکراله می شدنام خانوادگی شکراللهی را برای خودبرگزیدندودر واقع همه شکراللهی ها طبق نمودارازشکراله بن صفا و فرزندان او می باشند.لازم به ذکر است که برخی از مهاجران نیز نام خانوادگی شکراللهی رابرای خود برگزیدند.

امروزه شکراللهی ها به زبان های فارسی و ترکی تکلم می کنند اما بر خلاف تصور عام وحتی خود شکراللهی ها شکراللهی ها از قومیت فارس بوده ودر اصل فارس زبان . روند ترک زبان    شدن شکراللهی ها به زمانی که شکراله به یانچشمه می رود برمیگردد با وجود مردمان ترک زبان  اطراف یانچشمه که به تدریج در یانچشمه ساکن میشوند به تدریج زبان ترکی جایگزین زبان فارسی  می شودزبان فارسی که به فارسی نافچ بر می گردد.

 

نافچ :

نافج ی از شهرهای استان چهارمحال و بختیاری در بخش مرکزی شهرستان شهرکرد قرار دارد.
جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵، برابر با ۳٬۸۱۴ نفر بوده‌است .

 

مردم نافچ همه فارسی زبان هستند و تنها به زبان فارسی باهم صحبت می کنند .
شهر نافچ در ۲۰ کیلومتری شمال غربی مرکز چهارمحال و بختیاری واقع شده
وبا روستاهای چالشتر ٬ وردنجان ٬ پیربلوط ٬کاکلک ٬شهرهای سامان و بن همجوار است.
ارتقاء ده نافچ به شهر در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۷۹ تصویب شد .

پیشهٔ اکثر مردم نافچ کشاورزی است. این شهر دارای پیشینه ادبی قوی می‌باشد. در این شهر عالمانی همچون علامه محمدحسن قلزم زندگی می‌کرده‌اند.
و امامزاده سید علی اکبر در این شهر واقع شده است.


شکراللهی های حاضر

همانند سایر فامیل های یانچشمه، مهاجرت های زیادی بخصوص دراین سه چهار سده اخیردر انها میبینیم .مهاجرت هایی پی در پی که فرصت رشد وبالندگی این خاندان گرفت وبا مطالعه تاریخ زندگی انها میبینیم هر زمان که انها به یک ثبات وزندگی مرفه اجتماعی رسیدند طولی نکشیده که مجبور به مهاجرت از مکانی به مکان دیگر وشروع زندگی ازنو شده اند وبه جرات میتوان گفت که با ان همت وپشتکاری  که این قوم دارداگر مهاجرت های پی درپی در ان ها صورت نمی گرفت به مو فقیت های یسیاربزرگ تری دست یافته بودند. بااین حال این تاریخ از استعداد ،اقتدار وتلاش وشجاعت بی حد پدرانمان حکایت میکند وبایاری از ایزد تمام حم وغم مانسل امروز پس گرفتن جایگاه واقعی مان در جامعه ی ایران امروز است.

مانند  سایر فامیل های ساکن در یانچشمه پراکندگی در جمعیت انها زیاد بوده به نظر می رسد مهمترین دلیل این پراکندگی احداث سد زاینده رود در سال ۱۳۴۲باشد تا قبل از احداث سدتقریبا تمام 

جمعیت انها در یانچشمه (قدیم)متمرکز بود اما پس از ان عده ای از انها در یانچشمه (جدید)ساکن شدند عده ای به اصفهان ونجف اباد وعده ای به دیگر روستا های فریدن مثل غرغن مها جرت کردند .وهمین عامل باعث شده که نسبت به بسیاری از انها بی اطلاع باشیم و شرح همه ی شکراللهی ها برایمان دشوار باشد.شکراللهی امروزه حرفه های مختلف از پزشکی ، مهندسی( در گرایش های مختلف )،دبیری افسری تا کشاورزی و کارگری متصدی شدند.به امید روزهای درخشان.



مصطفی شکراللهی
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۶

فریدن

تاریخچه

نام فریدن را برگرفته از نام فریدون پادشاه ایران باستان می دانند و می گویند کاوه آهنگر از این سرزمین برخاسته است . اینک در روستای « مشهد کاوه »نیز آرامگاهی هست که به عقیده بعضی از مورخین  کاوه و فرزندانش در آن به خاک سپرده شده اند . این روستا اکنون در بخش چادگان واقع است .

فریدن (پرتیکان) در زمان هخامنشیان یکی از ایالات مهم ایران بوده است و تنها جاده ای که آپادانا را به شوش - پایتخت زمستانی هخامنشیان  - وصل می کرده از این منطقه عبور می کرده است فریدن بانام باستانی پرتیکان از منطقه اشراف وحاکم نشین ایالات اصفهان تا قبل از حکومت صفویان بوده است . اسکندر به هنگام تعقیب داریوش ، به پاراتاک (پرتیکان ) آمد و آنجارا تسخیرکردو « اوگزانر» را که والی شوش بود ، به ولایت پرتیکان منصوب کرد . آن زمان در این منطقه شهرهایی آباد وجود داشته که به دست اسکندر در ایران دوازده شهر ساخته شده و همه آنها را اسکندری نامید ، از جمله آنها «اسکندری » واقع در فریدن ( شامل دو بخش اسکندری بر آفتاب و نسار اسکندری ) است .

درزمان ساسانیان فریدن دارای شهرها و روستاهای زیادی بوده که شاپورآباد مهمترین این مناطق به شمار می آمده است و بنای آن را به شاپور دوم ساسانی نسبت می دهند. در زمان صفویان این منطقه عمران و آبادی بیشتری یافت . در این زمان شاه عباس ارمنیان را از ارمنستان کوچ داده و در برخی از مناطق ایران از جمله درفریدن ساکن نمود.

همچنین به خاطر شباهت جغرافیایی این منطقه بامنطقه قفقاز، گروهی از گرجیان از گرجستان بدین منطقه که اکنون فریدونشهر نامیده میشود کوچ داده شدند. درزمان قاجار«داران» به عنوان مرکزیت فریدن انتخاب کردید.

 

شهرستان فریدن با وسعتی حدود 3280 کیلومتر مربع از شهرستانهای غرب استان اصفهان است. فریدن از شمال به شهرستان خوانسار ، از جنوب به استان چهار محال و بختیاری، از شرق به شهرستان تیران و کران از غرب به شهرستان الیگودرز و فریدون شهر محدود می شود . مرکز این شهرستان داران است و دارای دو بخش به نام بخش مرکزی و بویین و میاندشت و سه منطقه شهری به نام داران و بویین میاندشت و نیز دوازده دهستان می باشد.

شهرستان فریدن علاوه بر طبیعت زیبا و متنوع ، دارای تنوعات و گوناگونی قومی و زبانی هم هست . از این رو فریدن را یک سرزمین و شش قوم نامیده اند . شاه عباس در سال 1013 هـ .ق تعدادی از خانوارهای ارمنی ، گرجی وشروانی را به درون خاک ایران کوچاند و به علت شباهت شرایط آب و هوایی گرجستان با نواحی فریدن آنها را دراین منطقه اسکان داد .

نژاد، قومیت

در دوره شاه سلیمان صفوی نیز بخشی از طوایف ترک قزلباش در فریدن سکنی گزیدند . این طوایف عبارت بودند از طوایف اینان لو، بیات و شاملو که در چادگان سکونت گزیدند . در زمان نادرشاه نیز مجددا سه هزار خانوار چهار لنگ بختیاری به خراسان تبعید شده و بخشی از طوایف عرب خراسان به نواحی فریدن کوچانده شدند . بخش اعظم این مردم در روستاهای دره بید ، دامنه و آشجرد اسکان یافتند.

ارمنیان فریدن بیشتر در روستاهای زرنه ، هزار جریب ، سنگ باران و خویگان علیا و غرغن نماگرد، غریقن،سواران سکونت گزیده اند که پس از چندین قرن ، در پنجاه سال گذشته از روستاهای خود به اصفهان و ارمنستان مهاجرت کردند و هم اکنون فقط روستای زرنه ارمنی نشین است . در این میان طوایف لر و فارس فریدن سابقه طولانی سکونت در این منطقه را دارند و از اولین اقوام ساکن در این منطقه هستند .

زبان وگویش محلی

هر یک از اقوام ساکن در منطقه به گویش و زبان خاص خود تکلم می کنند ولی بیشتر مردم به تمام زبانهایی که در منطقه رایج است تسلط دارند و باهمدیگر مکالمه می کنند . گروهی از گرجی های ساکن فریدن فقط به زبان گرجی صحبت می کنند ؛ مانند اهالی شهر بویین میاندشت . ولی تعدادی از آنها مانند اهالی روستای افوس به زبان فارسی حرف می زنند . این اقوام در منطقه فریدن زندگی مسالمت آمیزی با یکدیگر دارند و نمونه ای از صلح و دوستی اند .

دین و مذهب: مردم فریدن مسلمان و شیعه اثنی عشری هستند و لیکن در روستای زرنه مسیحیان ارمنی ساکن اند . بخش عمده ارمنیان فریدن در سالهای اخیر از این منطقه کوچیده و به جلفای اصفهان و ارمنستان مهاجرت کرده اند .

منطقه ای که امروزه فریدن نامیده می شود در تاریخ باستان به نامهای پاراتاکن ، پارتکان ، پاراتاکین ، پرکان ، پاره تاکن و پری تاکن ، پرتیکان ، فریدون ، فریذین و فریدن نامیده می شده است و لیکن برای این نامها معنای دقیق و درستی در دست نیست و تنها مناسب آنها ، نام فریدون پادشاه ایران باستان است. خاصه این که در دوره هخامنشیان این منطقه از ایالات مهم و آباد ایران بوده و بخشی از تمدن هخامنشیان از این منطقه آغاز گشته است.

مصطفی شکراللهی


این عکس که مشاهده می فرمایید در سال ۱۳۲۰ در یکی از بازدیدهای که توسط مسئولین وقت از  یانچشمه (احتمالا برای مقدمات تاسیس سد زاینده رود ) شده توسط یک عکاس نجف ابادی گرفته شده ومتاسفانه  افراد ان برای ما قابل تشخیص نیستند . در صورت اگاهی میتوانید در قسمت نظر دهی در مورد هویت اشخاص این عکس نظر بدهید.

مصطفی شکراللهی

نوجوانی که میر یاشاخص نقشه برداری در دست داردآقای غلامعلی بهارلویی فرزند مرحو مین سیف اله

(باتشکر از اقای افراسیاب شیدایی)

مصطفی شکراللهی

مصطفی شکراللهی
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۴:۴۶

گالری عکس یانچشمه


مصطفی شکراللهی

تقریبا سه سالی میشه که ابهای سرزمین فریدن دچار الودگی هستند که گفته میشود الودگی از نوع نیترات است . عاملی که باعث ظهور بسیاری از انواع سرطان ها میباشد.

در حال حاضر اب اشامیدنی اهالی ازطریق تانکر توزیع میشود. به گفتنه ساکنان محلی ابهایی که توسط این تانکرها توزیع میشوند نیز عاری از  الودگی نیستند.

بااین وجود بیماری های زیادی گریبان گیر اهالی شده متاسفانه این اتفاقات همراه با مشکلات تورم وبیکاری و....روزهای سختی است که زندگی روزبه روز ان دشوارتر از روز دیگر است.

سرزمین کاوه اهنگر ، سرزمین فریدون،سرزمین چشمه های بیکران  سرزمینی  که روزی شاه نشین منطقه به وسعت نیمی از یک قاره بود اکنون در اوج محرومیت،تا 6 ماه اینده اعضای ان مجبور به ترک کردن دیار خود هستن وخدا میداند که به کجا اواره خواهند شد.

منطقه فریدن با در گیر شدن بااین مشکل به رتبه های تک رقمی محروم ترین نقاط ایران تنزل خواهد کرد.

با وجود اینکه مشکل الودگی براحتی با تاسیس یک تصفیه خانه کوچک امکان پذیر است اما مسولان کشور انقدر سرگرم ساختن ایران است که وقت شنیدن چنین مشکلات کوچک وبی اهمیتی را ندارد...!

فریدن چون جزء حوضه آبریز زاینده رود است حق برداشت ندارد اما در دادن تسهیلات خشکسالی فریدن جزء حوضه آبریز زاینده رود نیست!!؟

مصطفی شکراللهی
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۰

اسطوره ها:


سهم شهیدان روستای ما در جنگ  58-66 نسبت به جمعیت روستا واقعا قابل توجه
است .که از بابت جاودانه شدن عزیزانمان  این موضوع خو شحال کننده است
وازاین نظر که دیگر وجودشان رادرکنارمان احساس نمکنیم احساس غم انگیزی
داریم.
روستا شهدای زیادی تقدیم به عزت ایرانیان کرده است همانند شهیدان همه تاریخ ایران که پاسدار عزت ایرانیان بودند.



شهید دریاقلی

اما در راس شهدا یانچشمه، نام شهید دریاقلی سورانی همچنان می درخشد نقش
ایشان در شکستن حصر ابادان انکار ناپذیر است وهمین عامل باعث شناخته شدنش
در سراسر ایران است.


داستان شهید دریاقلی در کتاب درسی پایه ششم ذکر شده است.


دکتر محمدجم




از جمله تحصیلکردگان، روشنفکران و مردم دوستان یانچشمه و همانگونه که از نامشان برمی ایید پزشکی حاذق.
دوران
نوجوانی دکتر مصادف با حوادث تلخی بود. ماجرای تلخ منازعه بین پدرشریفشان
(اقا مهدی) وعمویشان (حاج دادخواه) به فوت اقا مهدی منجرشد.(ماجرای معروف
اتش گرفتن خرمن حاج دادخواه)
 البته طولی نکشید که همگان به توطئه کینه توزان ودو برهم زنندگان ومظلومیت اقا مهدی پی بردند.
بنابرین ایشان تحت سرپرستی عمویشان رهسپار تهران میگردند و در همانجا به درجات عالی علم نایل میگردند.
باانکه از ولایت تنها خاطره تلخ فوت پدر را به بیاد داشت ولی به دلیل علاقه وافر خدمت به هم ولایتی ها به شهرکرد نقل مکان میکند.
ایشان
علاوه بر فعالیت های حرفه ای ورزشی در رشته کشتی، نقش مهمی در مناسبات
رسمی وغیررسمی یانچشمه داشتن وبا توجه به تحصیلات عالیه مسولیتهای نیز
داشتن.
در
قضیه انتقال محل جدید روستا نظر به تاسیس روستا در نزدیک به ساحل(دروو
وشراکسر) را داشتن که متاسفانه عده ای منفت طلب در اءزای منافع شخصی در
مقابل این تصمیم منطقی به شدت مخالفت کرده و با هزاران نیرنگ وفریب وتهمت،
جایگاه دکتر به حاشیه رانده می رانند.
این
بزرگ مرد اگاه وفهیم بنا به صلاح هم میهنان در کشمکش انقلاب از طرفداران
اصلاحات بودن و متاسفانه در اوج مظلومیت ایشان درمنزل شخصی خود به دست
هواداران متعصب انقلابی به قتل می رسند و با غرابت تمام در شهرکرد به خاک
سپرده می شوند.
هنوز هم یاد نیکی هاو دست گیری های ایشان از محرومان در دل بسیاری از هم ولایتیها می تپد.

دلاوری چون حاج صادق، حاج مهدی، محمدباقر (معروف به محمدباقر کوسه) مشهدی علی و حاج عجم

 در ادوار مختلف یانچشمه میبینیم که به لطف این عزیزان نه تنها مردمان یانچشمه بلکه مناطق مجاور ان شامل چادگان، نجف ابادو تیران نیز از موهبت امنیت بهره می برند.

فضای ناامن زمان که در سراسر ایران که در عهد قاجاریه و قبل از آن وجود داشت، شامل حملاتی ازجانب راهزنانی بود که به قصد غارت یانچشمه یا گاه عبور از ان به قصدغارت چادگان، تیران و نجف اباد انجام می گرفت.

بدین وسیله یانچشمه امن و از دستبرد غارتگران محفوظ وحتی  تبدیل به دژی برای جلوگیری از ورود غارتگاران غرب به شهرستانهای استان اصفهان بوده است

هلوانانی  که با انکه سالها از دوره ی حیاتشان می گذرد هنوز از دلاوری های انها یاد میشود مخصوصا در موردمحمدباقر (معروف به محمد باقر کوسه) که درشرح دلاوری هایش داستانها نقل کردندو شعرها سرودن و هنوزو باگذر دو قرن از حیاتش ازان یاد می شود.

 اینجا روایتی خرد رابرای شما نقل میکنیم:

در عصر او روحانی از روحانیون برجسته اصفهان به احمد رضا برا ی سرکشی می رود چند روزی در انجا اقامت میکند ودر یکی از روزهای اقامت این را می شنود که فردی ازدر این منطقه به نام محمد باقر افرادی را به قتل رسانیده و هنگامیکه  روحانی با او روبرو می گردد از او روی برگردانده ومی گوید نفس تو بر من حرام است. این روحانی هنگام بازگشت به اصفهان با راهزنان روبرو می شودراهزنان تمام اموال انها راسرقت وزنان را با خود می برند اما این پایان کار نبوده بلا فاصله پس از انکه این خبر به محمد باقر میرسانند سریع به یاری انها می شتابد ضمن وارد اوردن شکست سخت برراهزنان تمام اموال را به انها بر می گرداندروحانی با دیدن چنین رویدادی ضمن عذر خواهی از وی می گوید تمام قتل هایی که انجام داده ای خودم بر گردن می گیرم

این تنها روایتی خرد بود .مطمئنا افراد مسن تری که  اکنون در یانچشمه ویا چادگان فریدن هستند روایاتی زیادی از او در ذهن دارند.


مصطفی شکراللهی


عکس ها از ازسید ابراهیم شکرالهی (عکاس یانچشمه قدیم)

مصطفی شکراللهی
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۶

روستا در اوان تخلیه

روستا در اوان تخلیه

این تصویر به نوعی نمایانگر اواخر حیات یانچشمه قدیم می باشد.مسولین وقت در حال تسویه حساب با ساکنان ومالکان ملک های خریداری شده توسط دولت



مصطفی شکراللهی

غرغن، خویگان (بالا یا علیا)، سواران وسنگباران ازجمله دیگر مناطقی هستند که جمعی ازهم ولایتی ها پس از

تخلیه روستا برای سکونت برمی گزینند.

فریدن

مصطفی شکراللهی